ا وجود گذشت یکسال از جنگ سی وسه روزه رژیم اسرائیل علیه حزب الله لبنان، هنوز همه ابعاد این جنگ که می توان به آن صفت "نبرد عجیب" داد، روشن نشده است، مروری بر چند و چون رویاررویی رژیم صهیونیستی و جنبش حزب الله می تواند در این راستا، راهگشا باشد.
اما امروز بعد از گذشت یکسال از جنگ سی و سه روزه، زمزمه هایی مبنی بر وقوع جنگ جدید خاورمیانه و تجاوز دوباره رژیم صهیونیستی به لبنان، به گوش می رسد.
****
تئوری نظامی حزب الله از زمان تشکیل(1982) تا زمان جنگ سی و سه روزه، مثل همه گروههای چریکی- پارتیزانی جهان مبتنی بر درگیری های کوچک و زدن ضربات محدود بر دشمن بود، البته عملیات استشهادی هم یکی از تاکتیک های منحصر به فرد این جریان شیعی بود و که حتی بعضا با آن شناخته می شد.
جنگ سی و سه روزه،صف آرایی یک ارتش کلاسیک در برابر یک جنبش پارتیزانی
اما نکته جالب این است در جریان جنگ سی وسه روزه، اسرائیل با "عملیات استشهادی" مواجه نشد، حزب الله به این نتیجه رسیده بود در برابر نیروی متراکم و پیشرفته زرهی-زمینی اسرائیل، عملیات استشهادی، کارایی ندارد.
اسرائیل به مدد نیروی زمینی قدرتمند خود و به خصوص تانک های میرکاوا از یک طرف و انجام مکرر عملیات "هلی برن " می خواست رشته ارتباطی حزب الله با مناطق حساس جنوب لبنان را قطع کند، پیشروی اسرائیل در روستاهای جنوب لبنان، با کندی بسیار انجام شد و نهایتا آنها اواسط جولای 2006 ، نیروهای این رژیم نهایتا در "بنت جبیل" متوقف شدند.
آرایش نظامی و دکترین نظامی اسرائیل در جنگ سی و سه روزه بر اساس برخورد با یک "جنبش کلاسیک پارتیزانی" با توان آتش محدود بود، اما رزمندگان حزب الله در عین حال که نیروی زمینی و تانکهای اسرائیلی را با عملیات زمین گیر کردند، برگ برنده اصلی خود را بعد از گدشت چند روز از تجاوز صهیونیست ها "رو" کردند.
اسرائیل بی گمان انتظار مقاومت زمینی رزمندگان حزب الله را داشت، اما برگ برنده حزب الله که عقبه اجتماعی- سیاسی رژیم صهیونیستی را با خطر جدی مواجه کرد، موشک پرانی های گسترده حزب الله به شهرهای فلسطین اشغالی بود.
مدیریت زمان، عامل اصلی پیروزی حزب الله
واقعیت این است حزب الله با بسیج همه جانبه در عرصه های سیاسی، نظامی، اجتماعی و بکار گیری استراتژی "موشک باران" -که به در دست گرفتن عامل مدیریت زمان در جنگ سی و سه روزه منجر شد- توانست حیله جنگی اسرائیل را تا حد زیادی خنثی کند.
اینکه یک جنبش شبه پارتیزانی مانند حزب الله از ابزاری مثل "موشک" آنهم در مقیاس گسترده و سراسری و در حد و اندازه های یک ارتش کلاسیک استفاده کند، نکته ای بود که صهیونیست ها هرگز آن را باور نمی کردند |
اینکه یک جنبش شبه پارتیزانی مانند حزب الله از ابزاری مثل "موشک" آنهم در مقیاس گسترده و سراسری و در حد و اندازه های یک ارتش کلاسیک استفاده کند، نکته ای بود که صهیونیست ها هرگز آن را باور نمی کردند، به بیان دیگر، عملا با بکار گیری این استراتژی زیرکانه، حزب الله عملا "پاشنه آشیل اسرائیلی ها " را مورد هدف قرارد دادند.
باید توجه داشت که پیروزی های اسرائیل در طول تاریخ بر ارتش های عربی ، همواره مرهون استفاده ماهرانه از عنصر "زمان" و "جنگ برق آسا" بود، مدیریت زمان و جنگ برق آسا موجب می شد که ارتش نیرومند و مدرن رژیم صهیونیستی که با حمایت غرب، همواره از آخرین تکنولوژی های نظامی بهره مند بود، با ضربات سریع و قاطع، ارتش های عربی را تارومار کند.
به گزارش مهر، این پیروزی های سریع و قاطع در طول حیات شصت ساله رژیم اشغالگر قدس باعث می شد که اصولا پیامدهای بحران نظامی و جنگ به عقبه جبهه صهیونیست ها - پاشنه آشیل آنها- منتقل نشود، این وضعیت باعث شده بود که "نظامیان" در ساختار سیاسی اسرائیل همواره یکی از گروههای برتر باشند و مورد اعتماد شهروندان اسرائیلی قرار گیرند.
پیش از این جامعه شکننده اسرائیل، همواره از معرض تنش و بحران دور نگه داشته می شد و فقط اخبار پیروزی صهیونیست ها و شکست ارتش های عربی به این جامعه می رسید، ولی با جنگ سی و سه روزه، این طلسم شکسته شد |
نکته دیگر در بحث مدیریت زمان این بود که اسرائیل لاجرم بخاطر فشار افکار عمومی جهانیان، باید این جنگ را در حداقل زمان ممکن به نفع خود رقم می زد، البته غرب و برخی کشورهای عربی با موضع سکوت و تایید این فضاسازی را انجام دادند، اما ابعاد رسانه ای و سیاسی اقدامات حزب الله، توانست این سانسور خبری - سیاسی را بشکند و کفه صهیونیستها را سبک کند.
جامعه متکثر و بی هویت، پاشنه آشیل صهیونیست ها
اما این پاشنه آشیل چیزی جز عقبه شکننده اجتماعی جامعه اسرائیل نبود، واقعیت این است که رژیم اشغالگر قدس به دلیل مصنوعی بودن ساختار خود، جامعه ای متکثر و دارای خلاء ها و شکاف های هویتی بسیار دارد و یک جامعه شکننده محسوب می شود و اسرائیل تنها به مدد دموکراسی غربی و احزاب قدرتمند توانسته است، سامانی حداقلی و چارچوبی قابل عرضه داشته باشد.
تا پیش از این جامعه شکننده اسرائیل، همواره از معرض تنش و بحران دور نگه داشته می شد و فقط اخبار پیروزی صهیونیست ها و شکست ارتش های عربی به این جامعه می رسید، ولی با جنگ سی و سه روزه، این طلسم شکسته شد و برای اولین بار، طعم تحقیر و ناکامی ارتش و تظامیان به درون جامعه اسرائیلی کشیده شد .
بحران های شدیدی نظیر "استعفای رئیس ستاد مشترک ارتش، تشکیل کمیته سری برای بررسی دلایل شکست در جنگ سی و سه روزه، خروج عمیر پرز از کابینه المرت و ..." از پیامدهای شکسته شدن این طلسم بود.
به گزارش مهر، بی شک این بار، برای استراتژیست های نظامی رژیم صهیونیستی، دکترین "موشک باران" حزب الله تازگی ندارد و احتمالا آنها با برپایی سامانه های ضدموشکی گسترده، سعی خواهند کرد این برگ برنده حزب الله را ناکارا کنند، اما اگر دوباره جنگی دربگیرد، این بار "برگ برنده" حزب الله چه خواهد بود؟
نباید فراموش کرد که حزب الله در جریان جنگ سی و سه روزه و تحولات بعدی آن، هزینه سیاسی- اجتماعی بالایی را پرداخت کرد و هنوز هم با برخی از آن پیامدهای دست به گریبان است، با این اوصاف، اگر دوباره جنگی در منطقه رخ دهد، حزب الله باید با آرایش جدیدی وارد صحنه شود.
با این اوصاف، آیا بازهم بکار گیری موشک می تواند، حزب الله را در "مدیریت زمان"، یاری کند؟ پاسخ این پرسش ها، با تحولات هفته های آتی و اظهار نظر مقامات نظامی - سیاسی دو سوی میدان، رقم خواهد خورد.
---------------------------------
گزارش: بهمن هدایتی
نظر شما